Maryam Namazie

Maryam Namazie is a political activist, campaigner and blogger

نه به روز جهانی حجاب: رویارویی با زن‌ستیزی

مریم نمازی

«نه به روز جهانی حجاب» که در برابر «روز جهانی حجاب» در اول فوریه مطرح شده، تلاشی است برای به چالش کشیدن روایت مسلطی که حجاب را بسته‌بندی کرده و آن را به‌عنوان نمادی از «قدرت زنان» و «انتخاب» ارائه می‌دهد، و هرگونه مخالفتی با آن را «اسلام‌هراسی» می‌نامد.

در این روز، «اتحاد جهانی مسلمانان سابق»، که مجموعه‌ای از گروه‌ها و فعالان منتقد اسلام است، از زنان می‌خواهد که حجاب خود را بردارند و از مردان دعوت می‌کند که آن را بر سر کنند—نوعی طنز تلخ برای نشان دادن نقض گسترده حقوق زنان.

بدیهی است که هر بزرگسالی که بخواهد حجاب بگذارد، باید در این کار آزاد باشد. (موضوع پوشاندن حجاب بر سر کودکان اما کاملاً متفاوت است و چیزی جز کودک‌آزاری نیست.) اما باید توجه داشت که در مقیاسی وسیع و جهانی، بی‌شمار زن و دختر مجبور به رعایت این پوشش هستند تا از قوانین پوشش اسلام تبعیت کنند. اطاعت از اجبار یا احکام مذهبی، «انتخاب» محسوب نمی‌شود. تا زمانی که زنان این حق را نداشته باشند که از گذاشتن حجاب امتناع کنند یا آن را بردارند، صحبت از انتخاب بی‌معناست. انتخاب واقعی زمانی معنا پیدا می‌کند که حداقل برابری قانونی، اجتماعی و جنسی برقرار باشد.

جامعه‌شناس الجزایری، مریمه الی لوکاس، استفاده از واژه «انتخاب» در مورد حجاب را شبیه به بحثی قدیمی درباره «آزادی کار» در دوران صنعتی شدن بریتانیا می‌داند—یعنی زمانی که کارگران، برای آنکه از گرسنگی و مرگ نجات پیدا کنند، تنها «انتخاب» ممکنشان این بود که روزی ۱۴ ساعت در شرایطی جهنمی کار کنند، شرایطی که بسیاری را، از جمله زنان و کودکانی کمتر از ده سال را، به کام مرگ می‌کشید.

اسلام‌گرایان و راست مذهبی همیشه قوانین خود را در زرورق «انتخاب» و «حق» می‌پیچند تا زمانی که در قدرت نیستند، بتوانند رضایت عمومی و مشروعیت کسب کنند. اما زمانی که قدرت را در دست دارند، همین احکام برای زنان با تهدیدهای جهنم، طرد شدن، خشونت، گشت ارشاد، و حتی زندان و قتل همراه می‌شود. قتل ژینا (مهسا) امینی در ایران، که در سال ۲۰۲۲ جرقه‌ی انقلاب «زن، زندگی، آزادی» را زد، نمونه‌ی آشکاری از خشونتی است که راست مذهبی اعمال می‌کند—و همچنین نشان‌دهنده‌ی مقاومت و مبارزه‌ای که علیه آن در جریان است، چه در ایران و چه در هر جای دیگر.

مدافعان حجاب، از جمله اسلام‌گرایان و توجیه‌گران آنها، حتی شعار «بدن من، انتخاب من» را که در دهه‌ی ۱۹۶۰ در جریان مبارزات زنان برای حق سقط جنین مطرح شد، مصادره کرده‌اند. در واقع، شعار دقیق‌تر این است: «بدن زن، انتخاب مرد».

در «نه به روز جهانی حجاب»، از مردان خواسته شده که حجاب سر کنند تا نشان داده شود که مقوله‌ی «عفاف» همیشه برای زنان تعیین می‌شود. چند بار دیده‌ایم زنی با برقع کامل در خیابان راه می‌رود، در حالی که چند قدم جلوتر، مردی با شلوارک و تی‌شرت آزادانه قدم می‌زند؟ دلیل این تناقض روشن است: ظاهراً مردان، با نمایش موی سرشان، فتنه‌ای در جامعه ایجاد نمی‌کنند. رودخانه‌ها خشک نمی‌شوند. زلزله نمی‌آید. و البته، مردان جهنم را پر نمی‌کنند—این زنان «بی‌حیا» و «ناسپاس» هستند که آن را پُر می‌کنند. به همین دلیل است که هیچ‌گاه خط تولید لباس «عفیفانه» برای مردان در فروشگاه‌هایی مثل مارکس‌اند‌اسپنسر یا دولچه‌اندگابانا عرضه نمی‌شود.

فرهنگ عفاف، دختران را از سنین پایین جنسی‌سازی کرده و بار مسئولیت را بر دوش آنها می‌گذارد تا خود را از خطر حفظ کنند. در کتاب Bas les voiles! («پایین با حجاب!») که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، چهدرت جَوان استدلال می‌کند که تحمیل مسئولیت تحریک مردان بر دوش دختران از سنین پایین، آسیبی روانی و عمیق به آنها وارد می‌کند و در ذهنشان ترس و انزجاری از بدن زنانه شکل می‌دهد. این فرهنگ، مردان را از مسئولیت خشونت مبرا کرده و آنها را شکارچیانی تصویر می‌کند که در مواجهه با دختری بی‌حجاب یا «بدحجاب» کنترلی بر غرایز خود ندارند. این منطق، پایه‌های فرهنگ تجاوز را تقویت می‌کند: زن یا باید تحت حفاظت باشد، یا اگر به‌اندازه‌ی کافی عفیف نبود، سزاوار تجاوز است، چرا که عزت و ناموس مردان را خدشه‌دار کرده است.

اسلام‌گرایان بارها استدلال کرده‌اند که «عفاف» برای سلامت جامعه ضروری است. برخی از آنها با وقاحت گفته‌اند که اگر زنان بدون حجاب آزادانه در جامعه حضور داشته باشند، مردان را به گمراهی خواهند کشاند و در نهایت باید سنگسار شوند. بنابراین، از همان ابتدا باید از چنین وضعیتی جلوگیری کرد—با تحمیل قوانین حجاب!

حجاب، فقط یک تکه پارچه نیست. بلکه نماد آشکاری از یک نظام گسترده‌تر آپارتاید جنسیتی است که با خشونت و وحشت سیستماتیک، زنان را سرکوب، آزار و قتل می‌کند تا آنها را از برابری و استقلال محروم کرده و از هر عرصه‌ای—تحصیل، کار، سلامت، سیاست، و حتی زندگی خانوادگی—کنار بزند.

این یعنی شهادت زن در دادگاه نصف شهادت مرد ارزش دارد. یعنی زن بدون اجازه‌ی ولی مرد خود حق سفر، کار، یا تحصیل ندارد. یعنی او باید از ورودی جداگانه‌ای وارد ساختمان‌های دولتی شود، یا در انتهای اتوبوس بنشیند.

در افغانستان، این نظام چنان وحشیانه است که دادستان دادگاه کیفری بین‌المللی در همین ماه اعلام کرد که قصد دارد برای رهبران طالبان به اتهام سرکوب و آزار سیستماتیک زنان و دختران، حکم بازداشت صادر کند.

دایان نش، از رهبران جنبش حقوق مدنی آمریکا در دهه ۱۹۶۰، زمانی گفت:

«تفکیک نژادی تحقیرآمیز بود. واقعیتِ تابلوهایی که می‌گفتند تو حق نداری از در ورودی استفاده کنی یا از این آب‌خوری بنوشی، به این معنا بود که تو زیرِ انسان هستی… هر بار که از این قوانین پیروی می‌کردم، حس می‌کردم که دارم به غیرانسانی بودن خودم تن می‌دهم. احساس خشم می‌کردم و از آن نفرت داشتم.»

تفکیک جنسیتی نیز همین‌گونه است: تحقیرآمیز و توهین‌آمیز، چرا که نیمی از جامعه را زیرِ انسان می‌داند. به همین دلیل، یک کارزار جهانی در حال تلاش است تا تفکیک جنسیتی (که با عنوان آپارتاید جنسیتی نیز شناخته می‌شود) را به‌عنوان جنایت علیه بشریت، در کنار آپارتاید نژادی، به رسمیت بشناساند.

با وجود هزینه‌های سنگینی که زنان و دختران پرداخته‌اند، هرگونه نقد به حجاب، برچسب “اسلام‌هراسی” می‌خورد. اما همان‌طور که عالیه ماجده المحضی، فمینیست مصری، گفته است:

«حجاب، تبعیض جنسیتی است، نه ضد نژادپرستی.»

در یک ارائه‌ی اخیر به کمیته‌ی زنان و برابری‌های پارلمان بریتانیا درباره‌ی «اسلام‌هراسی جنسیتی»، خواهران سیاهپوست ساوتال، کمپین یک قانون برای همه، و شورای اکس‌مسلمانان بریتانیا اعلام کردند:

اصطلاح “اسلام‌هراسی” دارای تاریخچه‌ای مسئله‌دار است. ضدنژادپرستان ممکن است از این اصطلاح برای اشاره به حملات علیه مسلمانان استفاده کنند، اما این واژه باعث می‌شود که چنین تجربیاتی از چارچوب تحلیل نژادپرستی ساختاری، سیستماتیک و نهادی خارج شده و به ترسی فردی و غیرمنطقی (یا “فوبیا”) از اسلام تقلیل یابد. این اصطلاح، ارتباط میان این نوع تبعیض و سایر اشکال نژادپرستی را محو می‌کند، در حالی که همه‌ی این تبعیض‌ها از یک محور قدرت، خشونت، ایدئولوژی و سیاست سرچشمه می‌گیرند—و در نتیجه، بحث‌های حیاتی درباره‌ی حقوق زنان را مسدود می‌کند.

«نه به روز جهانی حجاب» امسال با شعار #حجاب_سکوت_تحمیل_میکند برگزار می‌شود، در تقابل با شعار «روز جهانی حجاب» که امسال با عنوان #حجاب_صدای_ماست تبلیغ شده است. این شعار مستقیماً به نقش حجاب در حذف و خاموش کردن صدای زنان و دختران اشاره دارد.

در بیانیه‌ی اتحاد جهانی مسلمانان سابق آمده است:

نمادی که برای بی حیثیت کردن، کنترل و سرکوب زنان استفاده شده، نمی‌تواند ابزاری برای مبارزه با تعصب و نژادپرستی باشد. وسیله‌ای که اساساً برای محو و کنترل زنان طراحی شده، در تضاد کامل با توانمندسازی و دیده شدن آنهاست. در حالی که بیگانه‌هراسی و نفرت‌پراکنی علیه مسلمانان انکارناپذیر است، اما نژادپرستی را نمی‌توان با ابزارهای جنسیت‌زده‌ی سرکوب، از جمله حجاب، که ریشه در فرهنگ عفاف و سلطه دارد، برطرف کرد.

«نه به روز جهانی حجاب» در کنار تمام زنانی که مقاومت می‌کنند، ایستاده است و خواستار به‌رسمیت شناختن جهانی مبارزه علیه آپارتاید جنسیتی و حجاب، و تعهد به حمایت از مبارزه برای آزادی، برابری، و حقوق زنان است.

چگونه در «نه به روز جهانی حجاب» شرکت کنیم؟

ما از تمام زنان، با هر باور و پیشینه‌ای دعوت می‌کنیم که در اول فوریه حجاب خود را بردارند و آن را بر سر یک مرد بگذارند.

از این فرصت برای گفت‌وگو درباره‌ی فرهنگ عفاف در اسلام، به چالش کشیدن آپارتاید جنسیتی، و اعلام همبستگی با زنان مسلمان سابق، ایرانی، افغان و دیگر زنانی که از پوشیدن حجاب سرباز می‌زنند، استفاده کنید.

با هشتگ‌های #نه_به_روز_جهانی_حجاب و #حجاب_سکوت_تحمیل_میکند تجربیات، نظرات و حمایت خود را به اشتراک بگذارید.

صدای شما می‌تواند تغییر واقعی برای حقوق زنان رقم بزند.

این مقاله در نشریه متفکر آزاد (Freethinker) منتشر شده است و  توسط سیاوش شهابی ترجمه شده است.

Comments

Leave a Reply

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.